به بچه هامون چي بگيم….؟
يكي از عيوب بزرگ ما اينه كه از حقوق انساني خودمون نميتونيم يا نميخوايم دفاع كنيم و تا وقتي كه اينطوري هستيم همين آش با همين كاسه است…! نميدونم ما منتظريم كه يكي از غيب برسه وضعيت ما رو عوض كنه يا اينكه اصن راضي هستيم به وضع موجود…! ما جماعت ايراني سياست زده شده ايم…! بيزار از سياست و سياستمدار شده ايم…!هر چيزي براي ما مهمه و به اون واكنش نشون ميديم الا سياست…! و اين سياست زدگي باعث شده دزداني در لباس سياستمدار شروع به چپاول ما بكنن و آخ هم نَشنَوَن از ما…!
اي كاش كبك هايي بوديم سر در برف و نميديديم اين قضايا را كه آنوقت بهانه اي داشتيم براي منفعل بودن خودمان…! دريغ از امروز كه ميبينيم و ميشنويم و بوضوح لمس ميكنيم كه چه دارند با ما ميكنند و هيچ يك از حواس ما واكنش نشون نميده …! عين مفلوجي بر روي ويلچر كه فقط پلك ميزنه و نفس ميكشه…!
مايي كه خودمان دلمان به حال خودمان نميسوزد چه انتظاري از ديگران براي دلسوزي داريم…! حراميان دلي براي سوختن ندارند اما خوب بلدند مال و جان ما را بسوزانند و چپاول كنند…! فردا به بچه هامون چي بگيم….؟ بگيم همان بلايي را كه پدران ما بر سرمان اوردند ما هم به نوعي ديگر برسر شما اورديم…؟…حقا كه فرزندان خلفي هستيم…!